به گزارش چغادک نیوز: محسن سبحانی در یادداشتی نوشت؛ پنج شنبه مورخ ۳۰/۳/۱۳۹۸ اولین انتخابات حزب جوان جمعیت پیشرفت و عدالت شاخه بوشهر برگزارشد اما حاشیه های آن بر متن غلبه داشت، اصولا این حزب که منتسب به محمد باقر قالیباف از انقلابیون عملگرای کشور ، که تاکنون در هر جایگاهی قرار گرفته ، سوای از اشکالاتی که احیانا در دیکته نوشته شده وی رقم خورده بدلیل تحول خواهی و صاحب سبک بودن منشاء اثر در زیر مجموعه ، باعث تحول و اثر بخشی در کشور و افتخاری برای نیروهای انقلابی و تحول خواه بوده است.

اما  چرا این شخص جوان و کارآمد از سال ۸۴ هر دوره که وارد انتخابات ریاست جمهوری گردیده است مورد اعتماد و اتفاق رای دهندگان واقع نشده است.

اشکال کار کجاست؟

به نظر نگارنده، اشکال کار در تدابیر حلقه اول و دوم وی در بسیج افکار عمومی و انسجام بخشی به آن در رسیدن به جایگاه اصلی و اثر گذار ریاست جمهوری برای فرد شایسته و  بسیجی کارآمدی چون محمد باقر قالیباف می باشد.

پاشنه آشیل انتخابات گذشته و پیش رو – فقدان کادر سازی منسجم و کارا توسط شخص قالیباف

روش های جذب و هدایت افکار عمومی در سنوات قبل علی رغم پوسته نوگرای کاذب ، نتوانست لایه سنتی محفلی اطراف وی را از مردم و رقبا پنهان دارد و آراء دریافتی توسط وی صرفا از طرف کسانی بود که خدمات انقلابی قالیباف ، به عینه برایشان اثبات شده و اقلیتی در نسل نو که امید داشتند قالیباف با سازندگی وسیع درکشور معیشت و اشتغالشان را تضمین کند که  اشتباه محاسباتی و اعتماد وی در  انتخاب افراد سنتی و بعضا ناآشنا به محیط پیرامونی از جذب حداکثری باز مانده و غفلت در عدم بکارگیری کادری بشدت سنتی و نا متوازن،موجب گردید به برخی از افراد در مراکز استانها بسنده کرده و غافل از اینکه افراد معرفی شده از طرف حلقه اول بدلایل مختلف از جمله عدم جریان شناسی محیطی ، عملکردهای غیر علمی و غیرانقلابی کارکرد خود را بین اجتماع مردمی استانها و قومیت ها از دست داده و نتیجتا” زمانی به این مهم دست یافتند که اعلام آراء عمومی از سوی وزارت کشور از صندوق ها در شهرستانها و استانها به اعلام عمومی می رسید.

اما این دوره از جوانب مختلف برای آینده انقلاب، جمهوری اسلامی ، کشور، مردم و حتی محمد باقر قالیباف متفاوت است، قالیباف باید بداند و بتواند برای کسب اعتماد مردم ، جمیع توانمندی های خود را به افکار عمومی منتقل نماید و این راهی نیست جزکادر سازی متوازن ، منسجم و اعتماد به جوانان با روش هوشمندانه و  نوگرایانه، این اتفاق رخ نخواهد داد مگر با جریان شناسی استانها، حرکت اخیر در شطرنج سیاسی انتخابات مجلس و ریاست جمهوری آینده توسط وی بر مبنای گام دوم انقلاب ، رفتاری درست، عاقلانه مدبرانه و مسیر درست در بسیج افکار عمومی به سوی انتخاب های درست و بهتر و عملیاتی کردن نیروی جوانان ایرانی برای محقق شدن آرزوهای برزمین مانده انقلابیون است.

اما این حرکت به دلیل

۱٫ حسن ظن غیر واقع بینانه

۲٫خامی و نابلدی و عدم شناخت درست رقبای اصولگرای سنتی و انحصار طلب در اردوگاه انقلابیون

۳٫عدم شناخت رقبای اصلاح طلب از طیف مشارکت

باعث بروز شکست های جدید و پی در پی خواهد شد که نتیجه ای جز سرخوردگی نیروهای دوستدار انقلاب و کشور عایدی دیگری نخواهد داشت.

گروه ها و اشخاص انحصار طلبی که می دانند چنانچه قالیباف بتواند بدنه را به خود متوجه سازد هیچ نیرویی ولو تخریب نمی تواند وی را از نظر مردم دور نماید دست بکار شده تا  این سازمان غیر متشکل که قرار است با فرآیند حزبی و با مکانیزم انتخابات درون حزبی و با استفاده از نیروهای جوان انقلابی متخصص و کارآمد در بدنه اجتماع از خانواده، محله ، روستا، شهر و استان و همچنین فضاهای اجتماعی از مدرسه، آموزشگاه، دانشگاه و از نیروهای جوان در  نهادهای حاکمیتی، ادارات، سازمانها و  یکپارچه سازی این خواست در جهت حل معضلات و مشکلات برزمین مانده انقلاب و مردم گام بردارد زمینگیر کرده و قصد دارند در همین ابتدای کار از اثرگذاری این تشکیلات کاسته و از هویت مستقل تهی و از پیروزی

باز دارند و آن سه دسته  اولا” با نفوذ و حضور سمپات های خود در تشکیل هسته اولیه باعث اضمحلال و مرگ زود رس این نوزاد خلف گردیده و یا سهراب کشان را در وقت نیاز به سادگی و با یک اشاره بزرگانشان عملیاتی نمایند.

آنچه گروه های یاد شده از اقدامات خود دنبال میکنند؛

۱٫عدم ورود قالیباف و جوانان مستعد طرفدار وی برای ریاست جمهوری سیزدهم و مجلس یازدهم

۲٫کناره گیری قالیباف و کاندیداهای جوان مجلس در وقت تشخیص انان با فشار درونی

۳٫ خود زنی و انتحار در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری و مجلس توسط قالیباف و کاندیداهای جوان با تنها گذاشتن  و خالی کردن پشت آنان

تا از این رهگذر بتوانند مجلس و نهاد ریاست جمهوری آینده را با مهره های امتحان پس داده خود پر کنند و این امر باعث سرخوردگی هر چه بیشتر  نسل  نو اندیش انقلابی ، بی هویتی  انان  در پی بسته  ماندن درب مدیریت های سطوح میانی و بالایی تصمیم گیری و تصمیم سازی حاکمیت جمهوری اسلامی است  که در این ۴۰ ساله در ید افراد محدود و بعضا تکراری دست به دست شده  و نهایتا  توان و شخصیت فردی جوانان انقلابی در هویت بخشی و استمرار انقلاب جهانی بی نتیجه مانده و بی هویت گردد.

با امعان نظر به مطالب بالا، اتفاقاتی که در پنج شنبه شب هفته گذشته در بوشهر رقم خورد قابل تحلیل و درک همگان است

این رخداد  به دست افراد برنامه ریز و پشت پرده آن که اتفاقا از هر سه عنصر گفته شده بالا نشات گرفته و اتفاق افتاده است ، دست خالی وعدم شناخت همراه با حسن ظن حلقه اول اطرافیان قالیباف از جریان شناسی استان بوشهر و استانها ی دیگر، نفوذ افراد سنت گرا و انحصار طلب که حاضر به سپردن جایگاه ها به نسل جوان نبوده و همچنین نفوذ ضد انقلاب و منافقین در سنوات گذشته در بین این افراد ، همچنین حرکت خزنده عده ای از اصلاح طلبان موسوم به مشارکت در نفوذ دادن نیروهای سمپات خود در بدنه تصمیم گیری این حزب نوپا باعث گردید ،  را نشان میدهد.

در ابتدای کار و روند انتخابات جمعیت پیشرفت و عدالت  ، این اقدام شایسته و مدبرانه مورد خدشه واقعی دوستداران انقلاب، نظام و افرد لایق استان بوشهر در نحوه انتخاب افراد  و برگزاری آن، قرار گیرد .

اکنون سوال اینجاست:

۱٫آیا ظرفیت جمعیت تقریبا ۵۰۰ هزار نفری شهرستانهای بوشهر، گناوه و دیلم  تنها ۷۱۹ جوان انگیزه دار دوستدار انقلاب ، نظام و طرفدار قالیباف را در خود دارد ؟

۲٫شرکت نکردن نزدیک به نیمی از ثبت نام کنندگان در انتخابات حزب جمعیت پیشرفت و عدالت نشانه چیست؟

۳٫حلقه اول این حزب در مرکز، بر اساس چه شناخت و اعتمادی از افراد ، برگزاری انتخابات مخدوش را به آنها سپرده است؟

۴٫آیا قالیباف و اطرافیانش از این انتخابات حزبی  بدنبال  نمایش دموکراسی هستند و یا جذب حداکثری جوانان برای اصلاح و رفع مشکلات بر زمین مانده مردم؟

پاسخ سوال اول

ثبت نام کنندگان حدود ۱۴ ده هزارم جمعیت  شهرستانهای یاد شده  هستند و نزدیک به ۲۴ ده هزارم   جمعیت جوان این سه شهرستان می باشد که اگر توان برگزار کنندگان و شناخت جوانان از این جریان فکری این مقدار است ، فاجعه ایی برای اقبال و شناخت جوانان از قالیباف است

پاسخ به سوال دوم

باید گفت؛ مشارکت نکردن نزدیک به نیمی از ثبت نام کنندگان در انتخابات نشان از عدم مشروعیت روند انتخابی مذکور و برگزارکنندگان این شوی سیاسی انتخاباتی را قطعیت می بخشد.

در پاسخ به سوال سوم

باید گفت: از باب خیر خواهی به جناب قالیباف و حلقه اول اطراف وی و با شناخت از جریانات انقلابی و مردمی استان بوشهر که می تواند الگوی خوبی برای بکارگیری ظرفیت های شناخته نشده توسط تیم برنامه ریز و شخص قالیباف دراستان ما و دیگر استانها نیز باشد ، این است که برخی از نیروهای سنتی که بعضا در مقاطعی نیز انقلابی بوده اند در سنوات گذشته  و سه دهه اخیر در برخی مناصب اداری و انقلابی به تشخیص های درست و غلط مسئولین امر در راس قرار گرفته اند و مع الاسف به جای تحکیم  و گسترش مبانی انقلاب در مرور زمان و با چشیدن چرب و شیرین مناصب، اقدام به ساختار سازی و تحکیم گروه و باند خود در جایگاه های انقلابی و اداری نموده اند و سنتا” مذهبیون استان برای حفظ آبروی انقلاب و خوردن  برچسب انگ  به خود در مقاطعی سکوت کرده اند و عده ای نیز از واهمه روی کار آمدن افراد غیر انقلابی در دام افراد انحصار طلب سنت گرا افتاده و به آنان تن داده اند که این اشخاص نیز عرصه را برانقلابیون اصیل تنگ کرده اند.

پاسخ سوال چهارم

اگر اینگونه است که  قالیباف قطعا بدنبال جذب حداکثری بر اساس مبانی انقلاب و بیانیه گام دوم رهبر فرزانه انقلاب است

باید گفت متاسفانه با عدم شناخت جریانات موثر انقلابی و سیاسی استان و تصمیمات کلیشه ای قطعا به نتیجه نخواهد رسید.

در انتخابات اخیرحزب پیشرفت و عدالت چهار عنصر یاد شده به وضوح قابل روئیت می باشد

از همین رو نگارنده ضمن یادآوری شکست های نسل فرهیخته، عدالتخواه به سردمداری قالیباف در سنوات گذشته ، پیشنهاد می دهد ضمن ابطال انتخابات نامشروع  حزب منتسب، با بررسی میدانی از حقایق توسط خود و حلقه اول یاران قالیباف در مرکز و دلسوزان استان ،  اصلاحات خیرخواهانه، قاطعانه و مبتنی بر برنامه ریزی شفاف صورت پذیرد

تا ظرفیت عظیم جوانان استان اعم از انقلابیون و دوستداران جمهوری اسلامی ، همچنین علاقمندان به وطن که این ظرفیت که حداقل ده ها هزار نفر پیش بینی می شود، محقق شده و این ساختار بعنوان الگو و سرمشقی برای دیگر استانها و شهرستانها قرار گیرد.