×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  چهارشنبه - ۱۱ تیر - ۱۴۰۴  
false
true
همگان بخوانند و قضاوت کنند، اما دوازده نفر به افکار عمومی پاسخ دهند!

چرا برخی با نادیده گرفتن مصوبات گذشته؛ سعی در تقابل با ارزش های انقلاب و دفاع مقدس دارند؟! مگر با عمل کردن بر طبق آن مصوبات و بدون شکستن حریم ها نمی شد که این تندیس در مکان قبلی خود در کنار دژ- و یا هرمکانی دیگر- نصب شود و تندیسی در خور شان شهدای خلیج فارس در این میدان؟ که پس از آن برای جبران آنچه کرده ایم؛ ناچار نشویم به وعده و وعید ایجاد میدانی دیگر به نام شهدای خلیج فارس متوسل شویم؟

به گزارش "چغادک نیوز"،به نقل از "ناصرون "

استاندارمحترم بوشهر، فرماندارمحترم شهرستان دشتستان، شهردار و اعضای محترم شورای شهر برازجان

    اطاعت و بندگی تنها خداوندی را سزاست که کائنات سراسر مدح و ستایش او گویند و عزت و سربلندی از آن آنانی است که در مسیر قرب و رضای او گام بردارند و در راس همه امور رضایت ذات اقدس او را در نظر گیرند. بی شک افتخار خدمت در نظام مقدس جمهوری اسلامی از بزرگ ترین عنایات خداوند عزوجل است که پاسداشت این توفیق، مزید نعمت است و دوام توفیق، و خدای ناکرده کوتاهی در این امر، ناسپاسی است و کفران نعمت.

     بی شک هر قوم و ملتی، افتخاراتی درخشان و مفاخری ارجمند دارد که پاسداشت حرمت آنان بر همگان واجب و پیروی از راهشان نوید بخش آینده ای روشن و مترقی است. مجاهدان و شهیدان سرافرازی که در هر عصر و دوره ای با کسب اجازه جهاد از مرجعیت دینی زمان خود با بذل جان خویش شمع محفل بشریت شده ومسیر پربهجت شهادت را همواره زنده نگه داشته اند. و البته در این میان علما و روحانیون به عنوان پیشقراولان دین؛ همواره نقشی به مراتب فراتر از دیگران داشته؛ داعی به خیر و سعادت و جهاد بوده اند، همانگونه که آیت الله «مجاهد برازجانی» و دیگر مفاخر و بزرگان دینی این شهرستان این گونه بوده اند.

     پاسداشت مجاهدت «میرزا محمدخان برازجانی» و ایستادگی و مقاومت ایشان در راه دفاع از شهر و دیار خود؛ آن هم در مقابل دشمن خبیثی چون «انگلیس»، پاسداشت ارزش ها و تقویت روحیه «بیگانه ستیزی» است و هر حرکتی در راستای «تجلیل از مجاهدان» و تقویت روحیه «بیگانه ستیزی» بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است و در آن هیچ خدشه ای وارد نیست، هر چند که انگیزه های سیاسی می تواند به عنوان یک عنصر مخرب در آن راه یافته و این حرکت ارزشمند را نیز آلوده نماید.

     اکنون که پس از سال ها بحث و کشمکش رسانه ای و غیر رسانه ای موافقان و مخالفان از طیف های متعدد سیاسی که نتیجه ای جز اختلاف افکنی در بین مردم عزیز شهرستان نداشت و با همه حواشی و ترفندهای سیاسی و غیر سیاسی آن، تندیس ایشان با دستور مستقیم – و البته بذل عنایت مالی استاندارمحترم – و در اسرع وقت در میدان «شهدای خلیج فارس» نصب گردید، برخود لازم می دانم به همین بهانه که مقارن با پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی است؛ نکاتی را به استحضار شما عزیزان مسئول برسانم:

     دشتستان بزرگ علاوه بر همه قدمت دیرین و مفاخر بزرگ خود در گذشته، پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی نیز همواره در همه عرصه ها خوش درخشیده به طوری که ذکر نام آنان و حماسه هایشان بسیار بیش از آن است که برشمرده شده و در شمار آید، لیک مع الوصف و از باب تذکر برای نگارنده به مواردی از آن اشاره می کنم:

     تقدیم هفت شهید گلگون کفن «انقلاب» نشان از بصیرت و بینش انقلابی مردم شریف دشتستان دارد، شهیدان و مبارزانی که اگرچه امام خود را زیارت نکرده و شاید تصویری از او هم ندیده بودند، اما به عشق «ولی امر» خود هر کدام سندی زنده بر «ولایتمداری» و ایثار مردم شریف دشتستان شدند. و البته فراموش نکرده و نمی کنیم مبارزان انقلابی را که هنوز مفتخر به وجود پرافتخارشان در شهرمان هستیم. بزرگانی همچون «حاج ماشالله کازرونی» را، و حتما منزل ساده و صمیمی ایشان که «مقر انقلاب» در شهرستان است؛ را دیده اید! و این که آنجا می تواند «موزه انقلاب» در دشتستان باشد و یادآور آن همه ایثار و مجاهدت … و متاسفانه نیست! و دریغ از اندک توجهی! و یا حداقل فضا سازی رسانه ای!

      با تهاجم سراسری عراق علیه جمهوری اسلامی به نیابت از امریکا و هم پیمانانش – که انگلیس تنها یکی از آنان بود-  (در جنگ تحمیلی ۳۷ کشور دنیا به طور مستقیم با ما جنگیدند) بار دیگر دشتستان حماسه ساز شد و مردان مردش، برای دفاع، خود را به جبهه ها رساندند، نه دفاع از شهر و دیار خود که دفاع از کیان دین و وطن! این جا دیگر اوج حماسه هاست که قلم در وصفشان درمانده است و عاجز! دانش آموزانش با دستکاری شناسنامه هاشان و البته با بدرقه مادرانشان، حماسه ای را رقم زدند که تاریخ در هیچ کجای حافظه بلند مدت خود امثال آن را به یاد ندارد! و تنها در این دوره بود که قهرمانان ملی ما «جوانان و نوجوانان» ما شدند!

گفتن از آن همه حماسه، گنجاندن «بحر» است در «سبو»؛ اما:

    آب دریا را اگر نتوان کشید                            هم به قدر تشنگی باید چشید

     واژه «تخریب» لرزه بر بدن ها می اندازد! داوطلب رزمندگی؛ زیاد بود، اما داوطلب تخریب؛ کم، چرا که در آن جا «اولین اشتباه؛ آخرین اشتباه» است، اما دلیرمردی چون سردار شهید «احمد اسدی» شمع آن محفل می شود و دیگردشتستانی ها پروانه اش! و کار به جایی می رسد که از آن روز دیگر تخریب را که بیانگر نقطه اوج اخلاص و شجاعت است، به نام «دشتستانی ها» می شناسند و امروز گویاترین سند این افتخار بزرگ، ۵۷ تخریبچی شهید دشتستانی است از مجموع ۵۹ شهید تخریب در استان، می خواهم بگویم اگر تمام دشتستان را هم به نامشان کنیم، کم است؛ اما دریغ از حتی یک کوچه! و به راستی گمنامی شان چه سری دارد؟!

       شهادتشان هم که خود حکایتی دارد! همانگونه که عشق و دلدادگی شان به شهادت هم حکایت ها دارد و این را از شور و شوق زائدالوصفشان می شد فهمید که آنگاه که هنگامه نبرد است؛ چگونه مشتاقانه به معرکه می شتابند و اگر جز این بود نوجوان شهید «علی خمشایا» برای پیوستن به قافله عشق و ترس از این که نکند از قافله عاشقان جا بماند؛ شبانه و با عجله مسیر زادگاهش تا شبانکاره را با پای پیاده نمی پیمود!، شهیدان «محمد حسین کریمی» و «غلامرضا کشتکار» درس و مدرسه را رها نمی کردند و سردار شهید احمد اسدی «حنظله وار» زندگی مشترک چهار روزه اش را رها نمی ساخت و راهی جبهه ها نمی شد، در همان روزهایی که برخی ها با شنیدن صدای «آژیر خطر» به خارج از کشور پناه می بردند؛ شهادت آن ها در «خط مقدم»، نشان از شجاعت و مردانگی شان دارد. و صد افسوس که در این شهر دریغ از نام و نشانی در خور شاًن شان! می خواهید بدانید که چه کردند؛ لحظاتی را با خاطرات همرزمانشان بنشینید، آن جا که با تویوتایی مملو از مواد منفجره؛ هدف موشک بالگرد های دشمن قرار گرفته و از جسم خاکی شان هم اثری در دنیا نماند! و می خواهید بدانید که «برایشان چه کردند و چه می کنند» به کیلومتر ۵۵ جاده اهواز – خرمشهر بروید تا معنای حقیقی «مظلومیت یاران خمینی ره» را با  چشمان خود ببینید! نه تنها «تندیس» و یادمانی ندارند که مزارشان نیز گمنام است؛ البته برای اهل دنیا! (صرفا جهت اطلاع عرض کنم که معراج و مدفن این عزیزان، چندین سال است که در لیست زیارتگاه های مناطق جنگی جنوب با عنوان رسمی «یادمان شهدای تخریب دشتستان» به ثبت رسیده است) و اگرچه تاکنون فراخوان «رالی خانوادگی» به آن سمت داده نشده، اما هر ساله زائران بی شماری از سراسر کشور؛ با حضور خودجوش در این مکان قدردان رشادت ها و حماسه هایشان هستند!

     «22 بهمن» برایمان بسیار عزیز است، اما بهانه نمی شود که «بیستم بهمن» را فراموش کنیم، سالروز عملیات پیروزمند «والفجر ۸» را، و درست بیست و یک روز قبل از آن؛ یعنی «29 دی ماه» بود که سردار شهید «غلامرضا جوان» برای آخرین بار عرض یک کیلومتری رودخانه وحشی اروند – که بیش از شصت کیلومتر سرعت دارد و بیش از سیزده متر عمق – را شبانه گذشت و در همان عملیات شناسایی به اسارت دشمن درآمد، چه شکنجه ها و چه آزارها کشید را هیچ کس جز خود و خدایش نمی داند، همان گونه که سوز سرمای زمستان و غواصی در آن آب را کسی جز او نمی داند، اما نه تنها عملیات لو نرفت که دشمن را فریفته و توجه او را به منطقه ای دیگر که قرار بود «تک فریب» انجام شود، معطوف نمود!

     حرف از شکنجه دشمن شد، می دانید امریکایی های خبیث با سردار شهید «نادر مهدوی» چه کردند؟ وقتی پیکر مطهرش را بازگرداندند مشخص شد که در اسارت، تمام بدنش را با «مته» سوراخ کرده بودند! آخر نام نادر لرزه بر گرده امریکایی ها می انداخت، «شهدای خلیج فارس»! چه نام با مسمایی، آخر اگر آن ها نبودند نام «خلیج فارس» هم نمانده بود! تصور نکنید خلیج فارس هدیه تاریخ به ماست؛ نه، هرگزاین چنین نیست! اگر مهدوی ها نبودند تاریخ هم به ما خیانت می کرد؛ همانگونه که تاریخ ایران قبل از انقلاب این را گواهی می دهد!

      کرامت خداوند را در نخلستان های روستای «بنار» دشتستان باید جستجو کرد تا سردار شهید «غلامرضا کرامت» را شناخت! فرمانده «گردان ادوات لشکر ۱۹ فجر»، همو که وقتی پیشنهاد نامگذاری پل جدید حد فاصل روستای کلل و آبپخش – که توسط همکارانش در قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا (ص) سپاه احداث شده بود را – به نام مبارکش دادند مورد موافقت قرار نگرفت! به خدایش قسم- و انه لقسم عظیم- در شیراز او را بهتر از ما دشتستانی ها می شناسند! همانگونه که شهید «صادق گنجی» را در «لاهور» پاکستان بهتر می شناسند، بگذار این رنج نامه را هم بگویم- هر چند باعث جاری شدن اشک های مادر عظیم الشانش می شود –  امسال سالروز شهادتش در لاهور پاکستان برگزار شد اما در دشتستان نه!

     باور کنید که بایستی در مقابل این کاستی ها پاسخگو باشیم، باور کنید مقصر ماییم اگر سردار شهید «حاج عبدالله رودکی» را «لبنانی ها» بهتر از ما می شناسند!، این ها قطره ای از دریای عظمت دشتستان است، نه تنها اینان، همه ۶۷۰ شهید گلگون کفن شهرستان که هرکدام «سرداری بی نشان» و «مجاهدی بی بدیل» اند، این ها هم بزرگ «مفاخر» انقلابند و «بسیجیان» امام عزیز؛ و حتما فراموش نکرده ایم؛ پیام امام عزیزمان را که فرمود: «اگر مسئولین نظام اسلامی از شما بسیجیان غافل شوند به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت»

برادران مسئول!

      شهیدان سرافراز این مرز و بوم، ناب ترین و پاک ترین بسیجیان امام عزیز بودند و امروز هم یاد و نامشان است که لرزه بر اندام دشمنان انداخته و ضامن سعادت و حیات انقلاب اسلامی ماست؛ اما با کمال تاسف آنچه را که امروز شاهد آن هستیم در شان و منزلت شهدایمان نمی بینیم!

     چرا در شهر و دیارمان اثری از حتی تصویر سرداران شهیدمان نمی بینیم؟ چرا در معرفی آنان به نسل جوان و آینده ساز کشور انگیزه ای مشاهده نمی کنیم؟ چرا وقتی دلاوری ارزشمند و پاسدار امنیت شهر(سرهنگ شهید قاسم متولی) مظلومانه توسط اشرار به شهادت می رسد حاضر نیستیم حتی کلانتری اش را که سال ها فرمانده آن بوده؛ به نامش کنیم؟ و نام «کلانتری دژ» را زیبنده تر از نام شهید می بینیم؟ و آیا از حال روز این مادر «دو شهید» – که فرزند دیگرش هرگز از خاک شلمچه برنگشته است – و هنوز هم در خانه استیجاری زندگی می کند، خبر داریم؟ چرا «تابلوهای تبلیغاتی» و ترویج مصرف گرایی مقدم بر ارزش های شهادت است؟ چرا مجاهدان راه خدا را بازیچه  منافع سیاسی مان نموده و با آنانی که سمبل وحدت و بیگانه ستیزی بودند، به ایجاد تفرقه و دودستگی دامن می زنیم؟ چرا با مصادره شهدا به نفع خود، اگر یادواره شهیدی عزیز تامین کننده منافع حزبی مان بود، با پشتیبانی ما برگزار می شود و اگرنه همان بهتر که برگزار نگردد و چه آسان؛ بی خیال گریه ها و اشک های مادر شهید می شویم! و «چرا» های دیگری که فعلا مجال پرداختن به آن نیست!

همانگونه که در ابتدای نوشتار اشاره شد؛ تکریم و تعظیم مجاهدان؛ ارزشمند است و در خور تقدیر؛ اما استفاده ابزاری از آنان با هرهدفی زشت است و ناپسند!

     به راستی جانمایی و نصب تندیس میرزا محمدخان برازجانی در میدان «شهدای خلیج فارس» (تاکید می کنم جانمایی و نصب در میدان شهدای خلیج فارس و نه اصل موضوع  نصب تندیس)  بر اساس چه تدبیر و با چه انگیزه ای انجام شده است؟ و آیا نتیجه ای جز تقابل ارزش ها با همدیگر و دودستگی و اختلاف در بین مردم از این کار متصور است؟!  و اگر جز این است چرا مسئولیت آن را به گردن همدیگر می اندازید؟

      آیا فضای مستقل دیگری برای این مهم موجود نبود؟! چرا به بهانه تجلیل از یک مبارز و مجاهد دشتستانی بر طبل اختلاف و دودستگی نواخته می شود؟! چرا برخی با نادیده گرفتن مصوبات گذشته؛ سعی در تقابل با ارزش های انقلاب و دفاع مقدس دارند؟! مگر با عمل کردن بر طبق آن مصوبات و بدون شکستن حریم ها نمی شد که این تندیس در مکان قبلی خود در کنار دژ- و یا هرمکانی دیگر- نصب شود و تندیسی در خور شان شهدای خلیج فارس در این میدان؟ که پس از آن برای جبران آنچه کرده ایم؛ ناچار نشویم به وعده و وعید ایجاد میدانی دیگر به نام شهدای خلیج فارس متوسل شویم؟

بی تردید «سوء تدبیر» در این مساله مهم – از ناحیه هر کس که باشد- قابل پذیرش نیست و «تدبیرسوء» – که ان شاالله قطعا این چنین نیست – خیانت! هر چند که با مروری گذرا و البته تحلیلی بر روند پایانی دفاع مقدس و آشکار شدن «راز قطعنامه» ریشه های برخی جریان ها به راحتی قابل تشخیص و ارزیابی است!

     به راستی، اگر مردم شریف دشتستان در تمامی عرصه های حضور و پیگیری مسئولین، و در حوادث ناگواری همچون سیل، زلزله، اصلاح نقاط حادثه خیزی که روزانه از مردم قربانی می گیرد، مقابله با نا امنی و فساد و همه آنچه که اکنون مجال پرداختن به آن نیست؛ این روحیه «جهادی» و «گمنامی» شما را شاهد بودند؛ چگونه از شما قدردانی می نمودند؟ و از همه این ها مهم تر آیا در پیشگاه خداوند متعال، همانگونه که امام علی (ع) در نامه خود به اشعث بن قیس فرمود:« إِنَّ عَمَلَکَ لَیْسَ لَکَ بِطُعْمَهٍ وَ لَکِنَّهُ فِی عُنُقِکَ أَمَانَهٌ » در مقابل امانت و مسئولیتی که به ما محول شده است؛ پاسخی داریم؟

و آیا هرگز به این فراز از نامه ۵۳ نهج البلاغه (نامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر) دقت کرده ایم؟

«وَلْیَکُنْ اَحَبُّ الاْمُورِ اِلَیْکَ اَوْسَطَها فِى الْحَقِّ، وَ اَعَمَّها فِى الْعَدْلِ، وَ اَجْمَعَها لِرِضَى الرَّعِیَّهِ، فَاِنَّ سُخْطَ الْعامَّهِ یُجْحِفُ بِرِضَى الْخاصَّهِ، وَ اِنَّ سُخْطَ الْخاصَّهِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعامَّهِ».

باید محبوب ترین امور نزد تو میانه ترین امور در حق، و همگانى ترین اش در عدالت، و جامع ترینش در خشنودى مردم باشد، چرا که خشم عمومْ، خشنودى «خواص» را بى نتیجه مى کند، و خشم خواص در برابر خشنودى عموم مردم بى اثر است.

آری!،

       فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید            شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد

    در پایان دوام توفیقات شما را از خداوند منان آرزومندم و ضمن انتظار و توقع پاسخگویی به افکار عمومی، به ویژه خانواده معظم شهدا و جامعه ایثارگری شهرستان که نه تنها مسئولیت امروزمان؛ که «حیات مان» را مدیون آن ها هستیم، به یاری خداوند و مدد شهیدان «21 اسفند ماه» در یادواره سرداران و ۶۷۰ شهید عزیز شهرستان دشتستان چشم به راه شما و حضور گرم و صمیمی تان هستیم تا بار دیگر با تجدید عهد با شهیدان گرانقدر؛ بیش از گذشته پاسدار ارزش ها و ادامه دهنده راه نورانی شان باشیم.

والسلام علی من اتبع الهدی

یعقوب یحیایی

 

false
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false