×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  چهارشنبه - ۵ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
false
true
لطفا از کلمه معلول و معلولیت استفاده نکنید، من توانیاب پر استعداد و تلاشگری هستم که محدود نیست/ جامعه و شهر من معلول است و برای قشر توانیابان محدود

به گزارش چغادک نیوز: عزیزه بوصیدخلف پور؛ به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی معلولین، جهت ادای احترام به این قشر مظلوم در جامعه که همیشه استعدادهای فراوانی را در دل خود جای داده است، گفتگوی تفصیلی را با معصومه فرح بخش از توانیابان بنام کارآفرین و مدرسین صداو سیمای مرکز بوشهر در رشته های مختلف صنایع دستی از جمله طراحی و تولید کننده اکسسوری عروس را داشتیم.

 

لطفا خودتان را معرفی کنید؟

 

معصومه فرح بخش متولد ۱۳۶۴ ساکن شهر چغادک می باشم، دوران تحصیل خود را از دوره ابتدایی تا سال اول دبیرستان درشهرچغادک گذرانده ام و مانند تمام دختران پر ازجنب و جوش، شیطنت، هیاهو، شاد و پر انرژی بودم؛ سال دوم دبیرستان متاسفانه به دلیل وجود نداشتن رشته تحصیلی حسابداری در این شهر، برای ادامه تحصیل مجبور به رفتن به شهر بوشهرشدم که با مشکلات عدیدی از قبیل رفت و آمد توی گرما، سرما و نبود اتوبوس شرایط را برایم سخت تر کرد.

سال دوم دبیرستان را در هنرستان رازی شهر بوشهرمشغول تحصیل شدم که اواخر همان سال  علائم ‌بیماری من، خودش را نشان داد و برای رفت و آمد به مدرسه به خاطر پله ها، شرایطم  سخت تر و سخت تر شد؛ سال سوم را تقریباً به صورت نیمه حضوری گذراندم و دیپلم حسابداری گرفتم.

در ۲۰ سالگی بروز علائم  بیماری ام به اوج خود رسید و چون بیماری نادری بود و درخانواده و بستگان کسی این بیماری را نداشت، بدلیل اعتقادات و باورهای غلط و سوء تعبیر اطرافیان، عنوان می شد، چشم خورده ام، تا اینکه برای درمان من را نزد پزشکان بسیاری در بوشهر بردند؛ اما آنها نمی‌توانستند بیماری مرا تشخیص دهند و بدلیل آزمایشات، نمونه برداری ها، موش آزمایشگاهی آنان شدم، بلاخره پزشکان بوشهری بعد از کلی زمان، مرا به شهر شیراز معرفی کردند که با تشخیص آنان این بیماری، درمان قطعی نداشت و من سالهای ارزشمندم را که می‌توانستم رصد کنم را از دست دادم.

 

چطور شد به هنر روی آوردید؟

 

خداوند عزیز هر بنده ای را که می آفریند بی شک یک استعداد، یک علاقه را در او به امانت می گذارد و هنر من نیز از زمان کودکی، درونم بود؛ به خاطر همین در دوره های آموزشی گوناگونی شرکت کردم و از سال ۹۲ با تشکیل کارگاه و ورکشاپ، فعالیت خودم را  به صورت حرفه ای درشهر چغادک از توابع شهرستان بوشهر شروع کردم و کم‌کم رشد کرده و استعدادم شکوفا شد، طوری که فعالیتم به استان نیز رسید.

 

فعالیت وموفقیت خودتون را چطور ارزیابی می کنید؟

 

هنوز تا موفقیت، فاصله زیادی دارم و من الان خودم را موفق نمی دانم، اکنون در مسیرم و آن موفقیتی که می خواهم هنوز به دست نیاورده ام، من یک مادرم، مادر دو دختر و همسر، فعالیت واولویت اول من خانواده ام و زندگی شخصی ام می باشد.

تمام سعی و تلاش من شکوفایی و رشد خانواده ام است، در زمینه فعالیت های اجتماعی امورات خیریه را بر عهده دارم و در موسسه نیکوکاری حضرت رقیه علیه السلام مسئول کارآفرینی برای بانوان آن مرکز هستم، اگر نیازمندی باشد به کمک دوستان مشکل را بررسی و برای رفع آن تمام تلاش خود را به کار می‌گیرم.

در زمینه اشتغال نیز به عنوان مربی صنایع دستی، همچنین مدرس صدا وسیمای مرکز بوشهر درحوزه هنر می باشم و کسب عنوان کارآفرین برتر استان درسال ۱۳۹۹ یکی از افتخاراتم می باشد.

راز موفقیت خودتون را در چه میدانید؟

 

گویند که سنگ لعل شود در مقام صبر
حتی اگر خون به جگر شود

راز موفقیت خود را اول توکل به خدا، صبر، پشتکار و انتظار نداشتن از کسی می‌دانم، اینها مکمل هم هستند و هر انسانی اگر توکل به خدا، صبر، پشتکار و انتظارات خودش را نسبت به دیگران به صفر برساند حتماً به لطف خدا، بهترینی برای خودش خواهد بود، قرار نیست همه دکتر، مهندس شوند؛ اگر هر فرد در هر زمینه‌ای مثلا فرزندپروری، کسب و کارو… فعالیت کند این چند راز برایش کافی است و  برای انسان بودن همین کافیست.

چه عاملی بیشترین نقش را در موفقیت شما داشته است؟

 

۳عامل تمرکز روی هدف، نادیده گرفتن نگاهها، دوست و همنشینی با خوبان از مهمترین عوامل موفقیت است، اگر با افراد موفق، سرزنده و هدف دار نشست و برخواست کنیم بی شک موفق خواهیم شد و اگر با افرادی که از ما پایین ترند از لحاظ اجتماعی و از نظر فکری آدم های افسرده، ضعیف و خسته از دنیا باشند رفت و آمد کنیم، بی شک من نیز تبدیل به انسانی افسرده وضعیف وخسته خواهم شد.

خدا را شکر در این زمینه با تمرکز روی هدفم، نادیده گرفتن نگاه‌های دیگران نسبت به خود، رابطه با افراد موفق وقوی راز موفقیت خودم را رقم زده ام.

 

آیا معلولیت برای شما محدودیت آورده است؟

 

به عنوان نماینده جامعه توانیابان این را می خواهم بگویم و لطفا آن را فرهنگ سازی کنید که از کلمه معلول و معلولیت استفاده نشود، چراکه ما افراد توانیاب هستیم نه معلول، ما در جهان سوم فقط با شعار زندگی می‌کنیم،  معلولیت یک محدودیت نیست و شعاری بیش نیست.

من معلول نیستم، توانیاب پراستعداد وتلاشگری هستم که محدود نیست، تلاش و روحیه من محدود نیست، این جامعه و شهر من است که معلول است و برای قشر توانیابان محدود؛ اگر هم محدودیتی وجود داشته از جامعه شهری و مبلمان شهری است که مرا محدود کرده است؛ این موضوع از لحاظ فکری برای من محدودیت بوجود نمی‌آورد، اما برای حرکت و بیرون رفتن سختی‌هایی دارم که نباید آن را نادیده گرفت.

 

به عنوان فردی موفق وکارافرین برتر استان بوشهر، آیا از سوی مسئولین شهرخود(چغادک) حمایت شده اید؟

 

خیر، در شهر خودم چغادک هیچ حمایتی، گرامیداشتی و تقدیری از من نشده است، سالهاست برای ارگانها و سازمانهای مختلف با هزینه‌های شخصی خودم نمایشگاه برگزار کرده ام، تمام وقت و انرژیم را صرف برگزاری نمایشگاه ها و کارگاه های زیادی کرده ام؛ اما دریغ از یک لوح تقدیر، یک تشکر و یک خسته نباشید.

ازشبکه افق تهران برای مستندسازی به کارگاه شخصی من آمدند و از من درخواست رزومه کاری کردند؛ ولی متاسفانه با وجود برگزاری چندین نمایشگاه و کارگاه حتی بصورت رایگان برای مددجویان کمیته امداد و بهزیستی، هیچگونه رزومه ای نداشتم که به آنها نشان دهم ونگاه سنگین آنها به من این حس را داد که هیچ چیز در مورد من را باور ندارند.

 

شرایط کسب وکار شما در ایام بیماری کرونا چگونه بوده است؟

با شیوع بیماری کرونا، کارگاهم ورشکست شد و ضربه سنگینی را از نظر مالی متحمل شدم و با وجود درخواست وام و نه کمک بلاعوض فقط وام برای پرداخت اقساط بانکی خود، ولی هیچگونه پاسخی از سوی مسئولین نشنیدم و هیچ کس حاضر نشد به من وام بدهد؛ تا من از ورشکستگی خلاص شوم، مجبور شدم دکور کارگاه را بفروشم و بدهی هایم را پرداخت کنم .

در شهر چغادک متاسفانه و متاسفانه نخبه های فرهنگی، هنری و ورزشی از سوی مسئولین دیده نمی‌شوند و بارها شاهد آن بوده ام که برای آموزش های هنری از شهر دیگر مربی می آورند، با وجود اینکه من درشهر چغادک زندگی میکنم و مدرس صدا و سیما هستم و شهر بوشهر از هنر من استقبال و استفاده می‌کند من حتی به مسئولین شهر چغادک پیشنهاد دادم مکانی را در اختیار بگذارند تا هنر خودم را به صورت رایگان و حتی مجازی دراختیار هنر دوستان قرار دهم؛ اما متاسفانه هیچ گونه حمایتی در این زمینه به من نشد که ضرر آن به همشهریان عزیز و هنردوستان خواهد رسید.

باز هم تکرار می کنم و گلایه دارم که هیچگونه حمایت کاری، مالی، روحی و حتی تقدیری از من به عنوان‌ کارآفرین برتر از سوی مسئولین شهر چغادک نشده است.

آیامسیرهای رفت و آمد شما به مکان‌های عمومی، پارکها، بانکها، مراکز خرید و…فرهنگ سازی و مناسب سازی شده است؟

خیر مسیرهای رفت و آمد از کوچه و خیابان گرفته تا پارکها، بانکها، یادمان شهدا و مراکز خرید، مناسب سازی و فرهنگ‌سازی نشده است؛ بارها به شهرداری و شورای قبل درخواست داده ام ولی هیچ کاری صورت نگرفته است.

آقای شهردار شخصا به من قول داد موانعی را که برای من و همنوعانم وجود دارد را برطرف کنند و با وجود اینکه هنوز اقدام عاجلی صورت نگرفته، من همچنان منتظر این اتفاق بزرگ و مهم هستم.

درخیابان اصلی انسان‌های سالم برای رفت و آمد به مشکلاتی برمی‌خورند حالا فکرش را کنید؛ چگونه باید یک ویلچر سوار با ضعف عضلات مسیر شرق به غرب یا بالعکس را طی کند، واقعا عذاب آور و سخت است.

درخواست دارم حتما و حتما در چارت شهرداری از یک مشاور توانیاب استفاده شود، مشاوران توانیاب زیادی داریم که می‌شود از آنها استفاده کرد، اکنون خیلی از شهرها این کار را انجام داده اند که اگر این مسئله در شهر چغادک اتفاق بیافتد از نظر مبلمان شهری و فرهنگ سازی هیچ موقع مشکلی پیش نخواهد آمد که بخواهد برطرف شود.

نگاه جامعه نسبت به افراد توانیابان را چگونه می بینید؟

 

اصلی ترین مسأله نادیده گرفتن توانیابان از سوی مسئولین و مردم است که متاسفانه خیلی از افراد دارای معلولیت و توانیاب وارد جامعه نمی‌شوند به خاطر همین خیلی کم دیده می شوند.

از ماست که بر ماست، باید از سوی جامعه توانیابان مطالبه گری شود، همه  توانیابان فعال، باید جلو بیایند و از خودشان شروع کنند خانواده‌ای که فرد توانیاب و مادری که کودک توانیاب در منزل دارد نباید او را از جامعه مخفی نگه دارد، نباید کودکان خود را به دلیل شرایطش در چهاردیواری خانه محبوس کنیم؛ این امر باعث می‌شود که مسئولین و مردم نیز او را نادیده بگیرند و به او توجه نکنند.

ما بایدخودمان بداد خودمان برسیم و وارد جامعه شویم تا همه ببینند ما هستیم و در این شهر زندگی می کنیم و افراد توانمندی هستیم ولی متاسفانه افراد اندکی وارد جامعه می‌شوند، یعنی از ۱۰۰ درصدافراد توانیاب ۱۰درصد وارد جامعه می‌شوند و همین عده کم عزت نفس دارند و خیلی برایشان سخت است .

برای برطرف کردن موانع و مشکلات خود، یک حرف را چندین بار تکرار کند؛ چرا که روحیه لطیف و شکننده‌ای دارند و با آمالی از درد و رنج  زندگی می کند، جامعه باید این قدر برایش همه امکانات را ازقبیل تحصیلی، شغلی، فرهنگی، ورزشی مهیا کند و برخورد ها آنقدر باید خوب باشد که بتواند فقط رنج و سختی توانیاب بودن خودش را تحمل کند و در کنار مشکل کم نیاورد و زندگی کند.

بزرگترین آرزوی شماچیست؟

گربخواهی حوالی تو روشن باشد
برای همسایه ات چراغ آرزو کن

بزرگترین آرزوی من سلامتی جامعه من است، اگر جامعه سالم باشد خانواده من نیز در جامعه سالم زندگی و رشد خواهد کرد، اگر جامعه از لحاظ اقتصادی و فرهنگی، سالم و کامل باشد؛ من و خانواده ام نیز در رفاه و فرهنگ رشد خواهیم کرد، انشاءالله با برطرف شدن این مسائل در جامعه، مشکلات ما توانیابان نیز مرتفع شود.

تجربه به من یاد داد از حصار افکار بیمار گونه خودم بیرون بیایم و به توانیابان همنوع خودم کمک کنم تا آسیب حصار کشیدن دور خود را برطرف نمایند، زندگی منتظر من و شما نمی ماند مانند آب روان در حال گذر است؛ اگردر زندان و حصارخود بمانید فقط روح و روانتان لطمه خواهد خورد و فرصت زیبای زندگی که خدا در اختیار شما گذاشته را نابود خواهید کرد.

وارد جامعه شوید؛ یقین دارم خداوند یک چیز با ارزش را درون ما قرار داده است.

دوست توانیاب من اگر پاهای استخوانی تو توان راه رفتن ندارد حتما پاهای آهنی تو، تو را به موفقیت می رساند.

حتما اگر دو چشم زیبای تو پیش خدا به یادگار گذاشته شده است اما چشم دلت روشن و پرفروغ و مطمئنا یا صدای خوبی داری یا قلم خوبی که خداوند از روی بزرگی خودش درون تو به یادگار گذاشته است.

دوست توانیابم اگر دو گوش تو توان شنیدن این هیاهو را ندارد اما دستان پرتوان تو می‌تواند هنرمند باشد و هنر را خلق کند.

خلاصه دوستان توانیاب من شما همه آفریده شده اید تا بیافرینید؛ حتماً از درون شما چیزهایی برای آفرینش است، هنری برای آفرینش، قدمی برای گفتن و یا صدایی برای خواندن پس هیچگاه خود را دست کم نگیرید، به جلو حرکت کنید که خدا همانا کنارمان است.

(ان مع العسر یسرا)
قطعاً بعد از سختی آسانی هست

ولی وقتی دل کوچک و دنیای من راضی نمی شود خدا باز به من یادآوری می‌کند و این بار محکم تر (فان مع العسر یسرا) در دو آیه پشت سرهم می فرماید: شک نکن بعد از هر سختی آسانی هست خدای من در این آیه به من وعده داده است.

می‌خواهم به دوست توانیاب خودم بگویم دست، پا، چشم، گوش و هر عضوی از بدن من که پیش خداوند به امانت مانده شاید برای ادامه زندگی سخت باشد؛ اما وعده خدا بسیار زیباتر و شیرین تر است.

در آخر ازخانواده ام که همیشه و در همه شرایط همراهم بوده اند تشکر فراوان دارم.

همچنین از شما خانم خلف پور از اینکه وقت گذاشتید تا صدای ما توانیابان را شنیده و به گوش مردم برسانید، تشکر می نمایم، کارزیبای شما برایم دنیایی ارزش دارد، همچنین از مجموعه خوب چغادک نیوز که تلاش می‌کنند مشکلات ما را منعکس کنند تشکر ویژه دارم./انتهای پیام

false
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false