×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  یکشنبه - ۲۸ اردیبهشت - ۱۴۰۴  
false
true
آمریکا نمی‌تواند بجنگد، اهل میدان نیست؛ پای میز امتیاز می‌خواهد

به گزارش چغادک‌ نیوز:  حسین دشتی از تحلیلگران مسائل سیاسی در یادداشتی تحلیلی تهدید جنگ، ابزار مذاکره است نه مقدمه درگیری واقعی، نوشت:  دکترین نظامی و امنیتی ایران به‌عنوان یک سر ماجرا، بازدارنده است نه تهاجمی، ایران هیچ‌گاه آغازگر جنگ نبوده و راهبرد دفاعی‌اش بر مبنای بازدارندگی، دفاع فعال و پاسخ قاطع به هرگونه تجاوز احتمالی استوار است.

اقتصاد سوخت موتور جنگ است؛ آمریکا دچار بحران اقتصادی ساختاری است. بدهی ملی ایالات متحده از ۳۵ تریلیون دلار فراتر رفته، سلطه‌اش بر جریان پترو-دلار در حال افول است و سیاست‌های انقباضی، جنگ تعرفه‌ای و رکود تورمی، قدرت مانور اقتصادی و نظامی واشنگتن را به‌شدت محدود کرده است.

هزینه جنگ با ایران برای آمریکا غیرقابل تحمل است؛ نه توان اقتصادی، نه اجماع داخلی، نه منطق نظامی و نه شرایط رقابتی با دیگر قدرت‌ها، اجازه آغاز جنگی جدید را به دولت آمریکا نمی‌دهد.

زمان جنگ با ایران بسیار طولانی خواهد بود؛ موقعیت ژئوپلتیک ایران، عمق راهبردی و توان بازدارندگی آن، جنگی فرسایشی و پردامنه را به واشنگتن تحمیل خواهد کرد که هیچ افقی برای پیروزی ندارد.

ایران از توان بازدارندگی بالا برخوردار است؛ قابلیت‌های موشکی، پهپادی، سایبری و شبکه مقاومت، ایران را به دشمنی پرهزینه تبدیل کرده که عبور از آن، نیازمند پرداخت بهایی گزاف خواهد بود.

موقعیت ژئوپلتیک ایران یک برگ برنده بی‌رقیب است؛ اشراف بر تنگه هرمز، مسیر عبور ۲۰ درصد نفت جهان، و پیوند راهبردی با محور مقاومت تا باب‌المندب، هر سناریوی جنگی را برای دشمن پیچیده و پرخطر می‌کند.

امنیت انرژی جهانی در صورت جنگ با ایران به‌شدت تهدید می‌شود؛ هرگونه اختلال در تنگه هرمز یا باب‌المندب، عرضه جهانی انرژی را با بحران شدید مواجه خواهد کرد.

تجربه درگیری‌های فرسایشی آمریکا در عراق، افغانستان و یمن، همراه با انزوای عملیاتی در برابر محور مقاومت و نبود مشروعیت جهانی، مانع تکرار ماجراجویی مشابه است.

متحدان آمریکا وارد جنگ نخواهند شد؛ نه عربستان، نه اسرائیل و نه ترکیه، هیچ‌کدام نه آمادگی، نه انگیزه و نه تاب جنگ فرسایشی با ایران را دارند؛ شکست در یمن و آسیب‌پذیری مقابل محور مقاومت، تجربه‌ای بازدارنده برای این بازیگران است.

گروه‌های نیابتی شکست خورده‌اند؛ داعش، القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی دیگر ظرفیت اجرای پروژه جنگ نیابتی علیه ایران را ندارند و آمریکا در میدان، تنها مانده است.

اولویت اصلی آمریکا، مهار چین است؛ ورود به هر جنگ جانبی، تمرکز استراتژیک واشنگتن را از رقابت حیاتی با پکن منحرف کرده و در رقابت جهانی با اقتصاد چین، عقب‌ماندگی پرهزینه‌ای برای آمریکا به‌دنبال خواهد داشت.

در این شرایط، ابزار اصلی آمریکا علیه ایران، تحریم، عملیات روانی و رسانه‌ای‌ست نه حمله نظامی. جنگ ترکیبی جایگزین جنگ مستقیم شده و ابزارهای فشار به‌صورت نرم اما مستمر به‌کار گرفته شده‌اند.

در واقع، تکنیک ترامپ، سیاست چماق و هویج است؛ از یک سو با تهدید دروغین جنگ تلاش می‌کند ایران را پای میز مذاکره بنشاند و از سوی دیگر با وعده‌های اقتصادی و دیپلماتیک، سعی در کاستن صوری از فشارها دارد؛ در حالی که هدف نهایی، امتیازگیری یک‌طرفه بدون تعهد، خنثی‌سازی توانمندی هسته‌ای، موشکی و منطقه‌ای ایران و مهم‌تر از آن، جلوگیری از هم‌افزایی میان سه قدرت چین، ایران و روسیه در برابر تهدید مشترک آمریکاست.

در نتیجه، صدای طبل جنگ بیشتر پژواکی رسانه‌ای برای چانه‌زنی دیپلماتیک است تا مقدمه‌ای برای درگیری واقعی در میدان؛ جنگ با ایران محدود نخواهد ماند، این جنگ در صورت وقوع، پتانسیل سرایت به کل منطقه و حتی درگیری‌های جهان‌گستر را دارد که کنترل آن از دست هر قدرتی خارج خواهد شد./ انتهای پیام

false
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false