کابوس خواستگار ناکام برای دختر جوان | پایگاه خبری تحلیلی چغادک نیوز
×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳  
false
true
کابوس خواستگار ناکام برای دختر جوان

چند‌ماه پیش بود که او پیغامی برای دخترم فرستاد که در آن نوشته بود قصد دارد کار ناتمامش را تمام کند. از ترس اینکه بلایی سر دخترم بیاید، اجازه ندادم دیگر به دبیرستان برود و او حالا ماه‌هاست که در خانه است. حتی روی در خانه نرده محافظ گذاشته‌ام تا ابوالفضل نتواند دوباره وارد خانه‌مان شود. هلیا پس از حادثه، جرأت نمی‌کند از خانه خارج شود.

به گزارش "چغادک نیوز"،

پسر جوانی که پس از شنیدن جواب رد از خانواده دختر مورد علاقه‌اش شبانه به خانه آنها حمله و با شمشیر دختر ۱۶ ساله را مجروح کرده است، همچنان به تهدیدهایش ادامه می‌دهد. این در حالی است که با گذشت چند ماه از حادثه، هنوز ردی از او به‌دست نیامده است.
 
به گزارش همشهری، این حادثه حوالی نیمه شب ۲۶مرداد سال گذشته رخ داد. پسر جوان از وقتی هلیا ۱۶ساله را دیده بود، یک دل نه صد دل عاشقش شده و تصمیم گرفته بود با او ازدواج کند اما خبر نداشت که هلیا و خانواده‌اش راضی به این ازدواج نیستند. برای همین وقتی جواب رد شنید، نقشه هولناکی طرح کرد که دختر نوجوان را تا یک قدمی مرگ برد.
 
سعید، پدر هلیا درباره حادثه می‌گوید: خانه ما در جاده مخصوص کرج است. روبه‌روی شهرک سینمایی. سال گذشته بود که متوجه شدم جوانی که به‌طور موقت در شهرک سینمایی مشغول به‌کار بود، خواستگار دخترم شده است. ظاهرا او دخترم را هنگام رفت‌وآمد به مدرسه دیده و عاشقش شده بود. بعد هم تصمیم گرفته بود همراه پدر و مادرش برای خواستگاری بیاید.
 
مرد میانسال ادامه می‌دهد: شبی که آنها برای خواستگاری آمده بودند، برای انجام کاری راهی مشهد بودم. همسرم با من تماس گرفت و گفت که پسر جوان همراه خانواده‌اش به خانه‌مان آمده‌اند تا هلیا را خواستگاری کنند. چیز زیادی درباره او نشنیده‌ بودم. چون آنها را نمی‌شناختم و از طرفی هلیا سن و سال کمی داشت، مخالفت کردم و گفتم که حاضر نیستم با این خانواده وصلت کنم. آنها یک‌بار دیگر هم آمدند اما جواب من و حتی هلیا منفی بود و ما نمی‌خواستیم دخترمان با مردی غریبه ازدواج کند. پس از جواب منفی ما بود که تهدیدهای پسر جوان شروع شد و در نهایت دست به اقدامی وحشتناک زد.
 
هلیا که حالا دختری ۱۷ساله است و این روزها به‌خاطر وحشت از تهدیدهای خواستگار فراری‌اش جرأت خارج شدن از خانه را ندارد، درباره شب حادثه می‌گوید: از وقتی به ابوالفضل جواب رد دادم، تهدیدهای او شروع شد. در راه مدرسه تعقیبم می‌‌کرد و می‌گفت که اجازه نمی‌دهد با کسی دیگر ازدواج کنم.
 
من اما تهدیدهایش را جدی نگرفتم تا اینکه حدود ساعت ۱۱شب ۲۶مرداد وقتی در خانه خوابیده بودم، با شنیدن صدای شکستن شیشه در ورودی از خواب پریدم. آن شب فقط من و مادرم که در آن زمان باردار بود در خانه بودیم. ابوالفضل با شکستن شیشه در ورودی، توانسته بود در را باز کند و وارد خانه شود. مادرم جیغ می‌‌کشید و کمک می‌خواست. ابوالفضل در چشم بر هم زدنی خودش را به اتاق من رساند. شوکه شده بودم و نمی‌توانستم حرکت کنم. ناگهان یک شمشیر از زیر پیراهنش بیرون کشید و درحالی‌که می‌گفت نباید جز او با کسی دیگر ازدواج کنم، تیغه آن را روی گلویم گذاشت و پس از آن دیگر چیزی نفهمیدم.
 
فقط متوجه شدم که پتویم غرق در خون شده است. وقتی ابوالفضل فرار کرد، از حال رفتم و زمانی که به‌هوش آمدم در بیمارستان بودم. خوشبختانه زخمی که روی گلو و دست‌هایم به‌وجود آمده بود، عمیق نبود و من از خطر مرگ نجات پیدا کردم و پس از آن ماجرا را به پلیس خبر دادیم و مأموران کلانتری ۱۵۴تهران به آنجا آمدند اما ابوالفضل فرار کرده بود.
 
پدر هلیا ماجرا را اینطور ادامه می‌دهد: دخترم مدتی در بیمارستان بستری بود و بعد مرخص شد. با اینکه ما شکایت کردیم و قاضی هم دستور احضار متهم را صادر کرد، اما پسر جوان فراری شده بود و ما هم هیچ نشانی‌ای از او نداشتیم. حالا چند‌ماه از این ماجرا می‌گذرد و ابوالفضل هنوز دستگیر نشده است.
 
چند‌ماه پیش بود که او پیغامی برای دخترم فرستاد که در آن نوشته بود قصد دارد کار ناتمامش را تمام کند. از ترس اینکه بلایی سر دخترم بیاید، اجازه ندادم دیگر به دبیرستان برود و او حالا ماه‌هاست که در خانه است. حتی روی در خانه نرده محافظ گذاشته‌ام تا ابوالفضل نتواند دوباره وارد خانه‌مان شود. هلیا پس از حادثه، جرأت نمی‌کند از خانه خارج شود.
 
او داخل خانه زندانی شده و هر کاری که بیرون داشته باشد ما برایش انجام می‌دهیم. حالا چند ماهی است که از خانه بیرون نیامده و شب‌ها کابوس می‌بیند. دخترم به درس و مدرسه علاقه داشت، اما وحشت از خواستگار فراری باعث شده که از درسش هم بیفتد. روز گذشته وقتی برای پیگیری پرونده به کلانتری رفتم، گفتند که قانون کارش را انجام می‌دهد و حالا تنها درخواست ما رسیدگی سریع‌تر به پرونده و دستگیری خواستگار فراری است. 

 

اخبار حوادث – همشهری

false
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false