×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

true

ویژه های خبری

true
    امروز  سه شنبه - ۴ اردیبهشت - ۱۴۰۳  
false
true
تأملی در باره مفهوم شخصیت «حقوقی و حقیقی»

به گزارش چغادک نیوز؛  علی عارف در یادداشتی نوشت: چه از طرف دانشجویان حقوق، و همچنین دانش جویان مربوطه که با این واژگان زیاد سروکار دارند و یا اشخاصی که این مفاهیم را بکارمیبرند، گاها ممکن است دچار عدم درک درست از این مفاهیم شوند.

آیا اساسا به این مفاهیم تابحال اندیشیده ایم که آیا ماهیت واقعی این مفاهیم و حتی کاربرد آن برای موضوعاتی که با آن دست و پنجه نرم میکنیم چیست؟

حال به این پرسش خواهیم پرداخت که اساسا شخصیت حقوقی چیست؟ و شخصیت حقیقی چیست؟

برای پاسخ دادن به پرسش اول، ابتدا از خود بپرسید، ما برای آنکه بتوانیم با جهان خارج و یا جهان اشیا(ابژه) ارتباط برقرار کنیم چه فرایندی را باید پشت سر بگذاریم؟

یک راه آن است که ما توسط دستگاه حسی و قوای پنجگانه حسی(شنوایی، بویایی، بینایی، لامسه، چشایی)، با اشیاء ارتباط برقرار کنیم یا به عبارتی نسبت به آنان علم پیدا کنیم.

بنابراین ما با عین ها سروکار داریم که نام آنان را (اشیا) میگذاریم، حال با این تحلیل در مورد انسان میتوان چنین حکمی داد، انسان هم توسط دستگاه حسی قابل لمس و درک است، به عنوان یک عین قابل مشاهده، بنابراین اگر در تعریف شخصیت حقیقی گفته شود که چیزی که قابل لمس باشد و وجود داشته باشد، این تعریف با استدلال ذکر شده، صحیح است.

شخصیت حقیقی عبارتی است که، قانون گذار انسان را به عنوان شخصیت حقیقی قابل درک مکلف به پیروی از قانون میکند و زمانی که میگوییم تک تک انسان ها شخصیت حقیقی اند، یعنی از دید قانون گذار شخصیت حقیقی اند، متناسب با نسبت قانونگذار با همان اشخاص.

اما شخصیت حقوقی چیست؟

همانطور که گفتیم، در تعریف شخصیت حقیقی، رابطه ی بین حواس ما در برقراری با اعیان وجود دارد، اما شخصیت حقوقی بر خلاف حقیقی از یک ماهیت عینی ملموس برخوردار نیست، بلکه ماهیت انتزاعی است. بدان معنا که در بوجود آوردن، یک شرکت، یا یک حکومت یا یک قرارداد وجود حقوقی نقش موثر دارد، نه یک عین یا یک شی.

انسان ها در طول زندگی شان برای به پیش بردن زندگی و تمشیت امور جامعه لاجرم به انتزاع روی آوردن مانند مفهوم اخلاق. اما در عرصه ی حقوق و موضوعاتی منجمله: حقوق تجارت در زمینه شرکت ها، حقوق مدنی و همچنین حقوق عمومی مطالب و مباحث همگی با فرض یک شخصیت حقوقی پیش میرود.

اما چگونه است که شخصیت حقوقی قابل لمس نیست، ولی وجود دارد؟ قبل از یک مثال حقوقی، ابتدا یک مثال اخلاقی را در نظر بگیرید: اگر کسی شما را به عمل غیر اخلاقی متهم کند، به دلیل رفتارتان آیا میتوانید آن ماهیت غیر اخلاقی عمل را نشان دهید؟ میتوان فعل عمل اخلاقی را با حواس درک کرد، اما نمیتوان، ایده ی غیر اخلاقی را مانند یک شی به نمایش گذاشت.

حال شخصیت و ماهیت حقوقی هم به همین گونه است. مثلا تشکیل یک قرارداد و تعهد در قبال پرداخت ثمن معامله را در نظر بگیرید، خود فعل انسان را میتوان درک کرد، اما هرگز نمیتوان آن مسولیتی که فرد را مکلف میکند را مانند یک شی حقیقی نشان داد، ولی آن را فرض و انتزاع میکنیم.

عبارت شخصیت حقوقی در عرصه سیاست هم کاربرد دارد.

گاهی اشخاص سیاسی را، اشخاص حقوقی می نامیم مانند: وزیران، رئیس جمهور و مسئولین.

وقتی سخن از شخصیت حقوقی آنان میکنیم، در واقع منظور آن جایگاه و سمتی است که در آن فعالیت میکنند، بنابراین این اشخاص دارای دو شخصیت هستند، یک شخصیت حقیقی و یک شخصیت حقوقی.

اشخاص نامبرده حقوقی پیش از آنکه یک شخصیت حقوقی باشند، یک شخصیت حقیقی اند و از منظر شخصیت حقیقی شان مانند انسان های عادی دارای مسولیت هستند. مثلا اگر وزیران و یا رئیس جمهور به لحاظ مدنی، و یا خانوادگی دچار مسولیت شوند، از دید شخصیت حقیقی شان تکلیف و مسولیت دارند، و هیچ اثری بر شخصیت حقوقی شان ندارد.

بنابراین خود رئیس جمهور یک شخصیت قابل لمس و حقیقی است، اما جایگاه او که از سوی قانون تعیین شده است حقوقی است و بدین ترتیب آن هم یک مفهوم انتزاعی است و نمیتوان مانند یک شی در نظر گرفت.

این مفهوم حتی نسبت به رابطه ی حاکمیت و ملت ها هم وجود دارد، در جایی که طبق یک قرارداد اجتماعی در قالب یک قرارداد حکومت موظف است از حقوق اشخاص حمایت کند و آن مسئولیتی که برای حاکمیت بوجود می آید، یکی از مصادیق ماهیت حقوقی است./ انتهای پیام

false
true
false
true

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


false