- 14 بهمن 1393
- دستهبندی نشده
- کد خبر 33106
- ایمیل
- پرینت
true
true
true
false
false
true
true
true
سایز متن /
true
امروز قهرمان فیلمهای ما باید پوریای ولیها و تختیها باشد، نه آنهایی که تلاش دارند به هر قیمتی عزت خود را در گرو ذلت دیگران بیابند.
به گزارش "چغادک نیوز"،بعضی از افراد در جامعه ما هستند که رفتار جالبی دارند. آنها در حالی که به کار روز مره ی خود مشغولند، جای دیگری اشتغال مهمتری دارند و برای رد گم کردن و رعایت مسائل امنیتی و اطلاعاتی ترجیح میدهند ناشناس باشند.
آنها معمولاخبر از جلساتی خاص و محرمانه میدهند و اظهار میدارند رفقایشان که عموما از بچه های بالا هستند به آنها این اخبار را رساندهاند.
تلفنهایشان را یک در میان جواب میدهندو در مقابل این سوال که چرا جواب ندادی پاسخ میدهند در جلسه ای بودم که ورود موبایل ممنوع بود.
با حاجیها و بچه های بالا دائما در تماس هستند و دقیقا میدانند در چه تاریخی و در چه محوری قرار است علیه داعش عملیاتی انجام شود.
از سید حسن (احتمالا نصرالله! ) خبرهای دست اول دارند و کاملا در جریان اهداف بلند و کوتاه مدت جبهه مقاومت هستند. اینها و دهها نمونه مشابه شخصیت بخش عظیمی از جامعهی ما را شکل میدهد.
معلول این علت ساعتها نیاز به تحقیق و بررسی روانشناسانه و اجتماعی دارد اما احتمال قطع به یقین میتوان حس کرد که شکل گیری این شخصیت، ریشه در فیلمهایی دارد که «آن طرفیها» برای این طرفی ها میسازند و با خلق کاراکتر های ماورایی، تلاش میکنند عقده های فرو خفته را جوشان کنند و انسانهای توهم دوست را بر جای آدمهای واقعیت مدار بنشانند.
به طور مثال دوران کودکی و نوجوانی ما که از لحاظ تربیتی، اثر پذیرترین دوره عمر محسوب میگردد را «زورو و رابین هود» و این روزها هم بن تن و لاک پشتهای نینجا و … دیگر شخصیتها پر کردهاند تا جایی که در عمق روان ما نفوذ کرده، و آینده را تحت تاثیر قرار میدهند.
این یکی از عواملی است که باعث میشود، چندگانگی شخصیت، یا به عبارتی دیگر پلورالیسم اجتماعی دچار شویم، این بحران فردی و اجتماعی و حتی سیاسی است.
مصداقم نیز که شاید بیشترین بهانه جهت نگارش این متن باشد اتفاقات تیم فوتبالمان در کشور عراق است. در برخورد با یک فوتبالیست عراقی که از اسمش میشد فهمید که شیعه هم باشد – عبدالزهرا منظور است –و حتی پیروزی این کشور، چگونه رفتاری صورت گرفت.
چگونه به خود اجازه میدهیم با یک سری استدلالهای بی پایه و اساس باعث تلخ کامی شیرینی پیروزی بر یک جامعه میشویم، و از سوی دیگر بدین شکل بخواهیم افکار عمومی جامعه خود را با مظلوم نمایی از اشتباهات و خطاهای خود تحت تاثیر قرار دهیم؛ سوال اینجاست که اگر فدراسیون تیم و مجموعه منسجمتری را مهیای مسابقات میکرد یا بازیکنانی که حرفه ای پول میگیرند اما رفتار حرفه ای بروز نمیدهند، توجیه میشدند … یا ما مقابل تیمهای آسیایی لااقل گارد دفاعی به خود نگیریم و منتظر مرحمت AFC یا اشتباهات حریف ننشینیم. شایسته تر نبود؟
قهرمانی به چه قیمت
به زیر پا گذاشتن اصول انسانی آن هم از جامعه ای که امثال پوریای ولی و همتها و الله دادیها را به دنیا معرفی کرده، بعید نیست؟
قهرمانی به قیمت راضی به تبخیر شدن شادی یک ملت.
آیا ملت ستم دیدهی عراق که دهها سال است صبح گاهان با صدای انفجار از خواب بر میخیزند و شباهنگام با ترس از دست دادن عزیزشان سر به بالین مینهند سزاوار لبخندی ولو کوتاه از پیروزی تیم فوتبال خود نیستند که این چنین حاضریم آن شادی را از آنان بستانیم؟
اشاره شد سرزمین ما سرزمین پوریای ولی است که به خاطر دل یک مادر، شکست را بر خود شیرین کرد؟
قهرمان بودن واقعی اینجاست.
قهرمان بودن حقیقی زمانی است که به داغ داری لبخند ببخشیم.
قهرمان بودن، قاسم سلیمانی بودن است که جانش را بر کف دست نهاده تا مردم مسلمان عراق آرام بخوابند.
امروز قهرمان فیلمهای ما باید پوریای ولیها و تختیها باشد، نه آنهایی که تلاش دارند به هر قیمتی عزت خود را در گرو ذلت دیگران بیابند.
یا در جای دیگر چگونه عده ای با تصویری خلاف واقع که مربوط به مکان و زمان دیگری است در فضای مجازی ملت عراق که همه چیز خود را مدیون ملت ایران میدانند که مسافران اربعین به واقع آن را درک کردند مورد اتهام و هجمه قرار دهیم که پرچم ما را آتش زدند؛
واقعا این گونه رفتارها جز ادم هایی که دچار تعرض در اخلاق و شخصیت است بر میآید؛ باید مراقب بود که جامعه را به سوی تکثر شخصیت در اصول فردی و اجتماعی ابتلا نسازیم، شک نکنید ماحصل آن جز اعتماد و اتحاد و اتکا به خویشتن از دست خواهد رفت و این سه اصل پیشرفت و توسعه در بین مردم کم رنگ و کم رنگتر خواهد شد.
اما از جهتی خوش حالم که به وضوح میتوان مشاهده کرد فطرت پاک قاطبه مبت غیرتمند مردمان که هنوز سردمدار اخلاق و احترام و انسانیت اند، و دانستم که چرا عده ای چرا خود را وصل به گروه خاصی و امثال ایشان میدهند هر چند این رفتار متاسفانه به عنوان یک آسیب در رفتار ظاهری بروز میکند، اما میتوان این را یک حس قدرت طلبی و غیرتمندی و شجاع دوستی نیز دانست، و اینکه هنوز افراد نوع دوست، فداکار و عاشق اصول انسانیت، امثال تختی، پوریای ولیها و … میتوانند محبوب مردم ما باشند.
به قلم: مصیب صدیق
false
true
false
true