- 22 آذر 1393
- دستهبندی نشده
- کد خبر 35221
- ایمیل
- پرینت
true
true
true
false
false
true
true
true
سایز متن /
true
اختلال بیش فعالی دارای سه نوع می باشد. در نوع اول کودک مشکل در نگهداری توجه و تمرکز دارد . نوع دوم فقط پر تحرکی و بیش فعالی دیده می شود و نوع ترکیبی که در آن کودک هم پرتحرک بوده و هم مشکل توجه و تمرکز دارد .
به گزارش "چغادک نیوز"،
اختلال بیش فعالی ؛کمبود توجه و تمرکز در کودکان
این اختلال دارای سه نشانه است شامل پرفعالیتی (پرتحرکی ) ، کمبود توجه و تمرکز ، بروز اعمال تکانه ای (اعمال ناگهانی و غیر قابل پیش بینی ) می باشد.
اختلال بیش فعالی دارای سه نوع می باشد. در نوع اول کودک مشکل در نگهداری توجه و تمرکز دارد . نوع دوم فقط پر تحرکی و بیش فعالی دیده می شود و نوع ترکیبی که در آن کودک هم پرتحرک بوده و هم مشکل توجه و تمرکز دارد .
گفته می شود، این اختلال در ۵٪ کودکان دبستانی و در پسرها سه تا پنج برابر شایع تر از دختران می باشد. علت بوجود آورنده اصلی این اختلال ناشناخته است اما عواملی را در این راستا دخیل می دانند.مانند، ژنتیک ، صدمات مغزی , عوامل عصبی شیمیایی , فاکتورهای عصبی فیزیولوژیکی و عوامل اجتماعی روانشناختی.
• علائم اختلال بیش فعالی / کمبود توجه:
کودک غالبا با دستهایش بازی می کند و در جایش می لولد
کودک معمولا کلاس را ترک می کند
غالبا می دود یا می پرد
غالبا بازی یا فعالیت هایش پرسر و صدا است
به نظر می رسد که کودک همیشه در حال حرکت است
چنین کودکی معمولا زیاد صحبت می کند
علائم مربوط به اختلال توجه و تمرکز نیز شامل موارد زیر هستند :
کودک از توجه به جزئیات ناتوان است
در نگهداری توجه هنگام فعالیت و بازی مشکل دارد
هنگام صحبت مستقیم با او به نظر می رسد که گوش نمی کند
اغلب قادر به پیگیری دستورات و یا اتمام کارها نمی باشد
معمولا از فعالیت هایی که نیاز به کوشش ذهنی دارند , اجتناب می کند (مانند پرهیز از انجام تکالیف مدرسه)
اغلب وسایل خود را گم می کند (وسائل مدرسه اسباب بازی )
کودک فراموشکار است
این کودکان در مدرسه بستگی به شدت اختلال معمولا یک یا دو زنگ اول را تحمل می کنند و بیشتر در ساعات نزدیک به ظهر دچار بی قراری و پرتحرکی می شوند.آموزگاران معمولا این دسته از کودکان را بازیگوش می نامند و بیان می دارند، نظم کلاس را بر هم می زنند در حالی که این کودکان تحمل یک ساعت یا یک ساعت و نیم سرکلاس نشستن را به طور مداوم ندارند .
بنابریان پس از شناختن این کودکان باید به آن ها اجازه داده شود که هر پانزده الی سی دقیقه یک بار به مدت چند دقیقه از کلاس خارج شوند. و از دیگر مشکلات که این کودکان در مدارس با ان روبرو هستند , عدم توجه و تمرکز است . به نظر می رسد کودک به صحبت های معلمش گوش نمی کند که آموزگاران به آن برچسب حواس پرتی و بی دقتی می زنند. اما معلمانی که نسبت به این اختلال آشنایی داشته ،سعی می کند دانش آموز دچار این مشکل را , در میزهای اول کلاس قرار داده و با توجه نشان دادن به او در هنگام تدریس کمک شایانی به او نماید.
والدین با این کودکان بدرفتاری می نمایند گاه آن ها را کتک زده و یا به شدت تحقیر و سرزنش می کنند .معمولا چون کارها و فعالیت ها را نیمه تمام می کنند بیشتر در معرض مقایسه با خواهران و برادران خود , از طرف والدین قرار می گیرند. که این تحقیر و سرزنش ها به صورت مدام سبب بروز عدم اعتماد به نفس به کافی یا اضطراب و افسردگی در انها شود.
معمولا این کودکان با افزایش سن علایم بهتری را از خود نشان می دهند. البته بهبودی قبل از سن دوازده سالگی احتمال کمتری می باشد.که درصدی از ان نیز این علائم را تا بزرگسالی به صورت بی قراری از خود نشان می دهند.بهترین درمان این اختلال , استفاده از داروهای محرک می باشد که یکی از بهترین انواع داروها به نام ریتالین است که مورد استفاده قرار می گیرد . معمولا اولین علامتی که از بین می رود پرتحرکی کودک و آخرین علامت کمبود توجه و تمرکز است که بهبود می یابد
رفتارهای پرخاشگرانه در کودکان
پرخاشگری رفتاری است آموختنی که کودک از محیط خود دریافت می کند، و می توان ان ر ا تقویت یا تضعیف کرد. از دلایل عمده ای که باعث پرخاشگری و گاهی فراتر از اون شکستن هنجارها می شود. سرزنش ها و نکوهش های بسیار والدین در دوران کودکی و نوجوانی می باشد.سرزنش هایی که نهایتا باعث از بین رفتن اعتماد بنفس در کودکان می شود.
به همین جهت وقتی کودک عملکرد و کارهایش مورد انتقاد والدین و اطرافیان قرار می گیرد همیشه در تلاش است که نظر دیگران را جلب نماید و دیگر به خواسته های خود توجهی نمی کند چون آموخته است که عملکرد ایشان اغلب مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته و ناگزیر برای بدست آوردن حس نوازش و اعتماد از جانب والدین و نزدیکان خود می بایست اینگونه عمل کند. متاسفانه این عملکرد والدین در بسیاری مواقع با شکست روبرو می گردد زیرا هنگامی که کودک کاری مورد انتظار را انجام می دهند، ولی نوازش دریافت نمی کند احساس می کند که به او خیانت شده است. بهمین دلیل بعدها او دچار مشکل شده و راه حل را در گرفتن انتقام با شکستن هنجارها و یا پرخاشگر می گردد.
مانند تمام مطالبی که در کودکی آموخته میشود، رفتار پرخاشگرانه میتواند به شکلی ریشهدار و به شکل رفتار آموخته شده در وی تثبیت شود. کودکانی که سرمشقهای پرخاشگر داشتهاند، غالباً نسبت به دیگر کودکان پرخاشگرترند، این سرمشقها میتوانند والدین، افراد خانواده، شخصیتهای محبوب کودک و حتی شخصیتهای فیلم یا کارتونهای خشن و با ریتم نامنظم باشند. برنامه هایی که خشونت را ترویج می کنند باعث تقلید رفتارهای منفی نامطلوب توسط کودک می گردد. که پژوهش های زیادی صحت این ادعا را به اثبات رسانده اند. بسیاریاز اعمالبچهها از عملکرد والدینمی باشد.
کودکانرفتارهایپدر و مادر را بهطور ناخودآگاهدرون سازیمیکنند. رفتارهایی که درون فکنیشده اندجز معیارهاینهادینه شدهدر کودکقرار میگیرند و سپساو بر طبق اینمعیارها عملمیکند؛ که بهاینفرآیند همانند سازی گفته می شود. کودکانوالدینخود را بهعنواناولینالگوهایزندگی خود می پذیرند و چونآنها را دوست دارند ، رفتار آنها برایاو معیار و الگو قرار میگیرد.
از جمله دلایلی که باعث پرخاشگری می گردد:
• نـــوازش داده نمی شوند تا کــــودک زیاد لوس نشود
چون کودکان نوازش دریافت نمی کنند، یاد می گیرند که بعدها در زندگی نیز آن را قبول نکنند و به این ترتیب هیچوقت یاد نمی گیرند که بگویند متشکرم. حتی در عوض آن گاهی می گویند ” برو بابا اینکه چیزی نبود” به عبارت دیگر آنقدر به این رفتار عادت کرده است که هر عملی برای او پیش پا افتاده و نا چیز است.
• غــــوره نشده مـــویـــز نشـــو
برخی از والدین از ابراز تحسین خودداری می کنند و حتی کلمه “آفرین” را برای ایجاد انگیزه بیشتر که فرزند شان به موفقیت های بزرگتری دست یابد دریغ می کنند.بدین ترتیب کودک هرگز به پاداشی که انتظارش را می کشد نمی رسد.
• مــــوفقیتهای کــــودک فهمیده نمـــــی شود
وقتی موفقیتهای کودک درک نشود. مثلا امیردر مسابقه دومیدانی در مدرسه نفر اول شده اما پدر یا مادر بهایی به ان نمی دهند و متوجه سعی و تلاشی که امیر کرده نمی شوند.
• تـــو هیچـــوقت کــــاری را درست انجام نمــــی دهــــی
یا به عبارتی وقتی نظر خانواده ها در امری تحقق نپذیرد. مثلا مریم در رشته حقوق که مد نظر اوست در دانشگاه پذیرفته گردیده، ولی خانواده انتظار داشتند او روانشناسی بخواند.
روش هایی برای درمان پرخاشگری کودکان
– قوانین و محدودیت هایی که برای کنترل پرخاشگری کودک توسط والدین در نظر گرفته می شود به اطلاع بچه ها رسانده شود.
– تماشای فیلم ها و کارتون های خشونت امیز به صورت محدود باشد.
– باید الگوها و سمبل هایی که کودکان به انان علاقه نشان می دهند کنترل و از الگوهای جایگزین مناسب استفاده کرد.
– افزایش همدلی و تفسیر صحنه های خشونت امیز چه به صورت مستقیم و چه غیر مستقیم توسط والدین و اطرافیان.
– پرخاشگری در واقع حالتی برای تخلیه هیجانی کودکان می باشد پس در فضایی مناسب امکان تخلیه هیجانی به انها داده شود.
– از تنبیه و درگیریهای بدنی پرهیز شود.
– در پی علت بروز رفتارهای پرخاشگرانه در کودک بود.
– از روش تقویت اعمال مثبت در جهت رفتارهای نامطلوب کودک استفاده شود.
ترس کودکان
یکی از تعریف های بیان شده از ترس اینگونه عنوان می کند: " ترس واکنشی است در برابر عوامل تهدیدکنندهای که فرد قدرت مقابله مستقیم با آن را ندارد".
ترسهای کودکان شامل ترس های زیر می باشد:
اشیاء و حیواناتی مثل مار، ترس از طبیعت، ترس از طوفان، رعد و برق و صداهای مهیب،ترس از تنهایی، مرگ، میکروب، سرزنش شدن و مورد تنبیه قرار گرفتن. برخی از این ترسها ریشه مرضی(یعنی تا معقول و غیر عادی) دارند و برخی عادی و معقولند . ترس های کودکان ممکن است دوام نداشته ، زود پدید آید و زود هم از بین برود. ترس در سنین ۱۱-۳ سالگی در کودکان شدت مییابد، هر چند در کودکان متفاوت است ولی در این سنین جنبه تعمیم ترس در کودکان به مراتب بیشتر از سنین دیگر است. ترس های وقت خواب (ترس های شبانه) از تاریکی، هیولا ی زیر پتو و تنها خوابیدن در سنین پیش از دبستان و سال های آغازین پس از آن معمول هستند.
این سال ها ، زمانی هستند که درآن قدرت تخیل کودک بالا می باشد. بدین معنی است که او می تواند چیزهای جدید و ترسناکی را در تصور خود بگنجاند که از آن ها واهمه دارد. بخش قابل توجهی از روز او غوطه ور در بازی های تخیلی همراه با انواع اژدها، دایناسور و آدم بدها(قهرمان های منفی) می گذرد . در هنگام خواب متوقف کردن این تخیلات و به خواب رفتن برای او مشکل می شود. به دلیل همین تخیلاتی که در طول روز کودک ذهن خود را با آن درگیر کرده ناگهان حتی اشیای آشنا که قبلا هر گز ترسناک نبوده اند -مثل اتاق خواب تاریک- وحشت آور به نظر می رسند. و از آن جا که کودک شما در این سن هنوز در حال آموختن تمایز بین خیال و واقعیت است احتمال وجود موجودی نامرئی در زیر پتو یا تخت برایش کاملا واقعی به نظر می رسد.
کارهایی که می توان قبل از به خواب رفتن کودک انجام داد: در ساعات پیش از خواب، از تماشای داستان ها یا فیلم های خشونت امیز و ترسناک منع کرد. و بیشتر کارهایی که شادی و خوشحالی او را باعث می گردد فراهم آورد.از: یک حمام گرم، یک داستان ملایم، یک لالایی آرام و چند دقیقه در سکوت کنار رختخواب کودک ماندن.
وجود چراغ خواب روشن در اتاق خواب کودک می تواند احساس امنیت بیشتری به او بدهد. نیمه باز گذاشتن در اتاق خواب کودک، پخش کردن یک نوار قصه یا لالایی و تشویق کودک به خوابیدن با عروسک یا پتوی موردعلاقه اش نیز میتواند مفید باشد. اگر کودک خواهر یا برادری دارد، اجازه دهید با هم در یک اتاق بخوابند، این کار می تواند باعث شود ترس های وقت خواب به همان سرعنی که پدیدار شده اند ناپدید شوند. اگر کودک تان از تنها ماندن وحشت دارد و تنها با تماس با شما احساس راحتی می کند. اگر مساله ای نیست که کودک مدتی با شما بخوابد، تا زمانی که ترس های وقت خواب او کمرنگ بشود این اجازه به او داده شود.
اگر ترس های کودک از حد استاندارد و نرمال گذشته باشد ، احتمال دارد که مشکل فوبیا یا اضطراب داشته باشد. که از نشانه های وجود فوبیا (ترس های غیر منطقی ) عبارتند از: گریه مداوم آن به حدی که بیش از چند دقیقه طول بکشد و بیش از حد یک ترس معمولی طبیعی باشد. همچنین ترس فوق العاده زیاد وقت خواب می تواند ناشی از یک اتفاق ناراحت کننده در خانه یا مدرسه و… باشدبا در نظر داشتن این نکته که بچه ها از درک خوبی نسبت به انفاقاتی که رخ می دهد می باشند مانند:طلاق والدین ، مرگ عزیزی، بیکاری ، مشکلی در مدرسه بین دوستان و…
روش مقابله با ترس کودکان:
– ارائه یک الگوی شجاع و قوی که باعث بالا رفتن اعتماد به نفس در کودک گردد.
– محیط زندگی کودک را به دور از هرگونه محرکات ترسناک قرار داد.
– احتمال اینکه از نظر جسمی دچار مشکلی شده باشد.
– هرگز احساسات و ترس در کودک را بی ارزش قلمداد نشود.شاید از نظر بزرگترها عیرعادی بوده ولی کودکان به گونه ای دیگر نسبت به ان می اندیشند.
– بازی موقعیت مناسبی است که ترس کودک از بین برده شود. مثلا کودکی که از آمپول میترسد، میشود بازی ترتیب داده شد که در آن کودک آمپول زدن را تمرین کند.
دروغگویی در کودکان
وقتی کودکان دروغ می گویند برای خانواده و اطرافیان آنها دشوار می شود که بتوانند آنها را به خوبی باور کنند در این جا سعی شده که به طور خلاصه و جامع پیشنهاداتی جهت آموزش کودکانان برای بیان راستگویی ارائه داده شود.
داستانسرایی کردن و واقعیات را نگفتن در بین کودکان دبستانی رایج است. کودکان مسائل را اصلاً نوع دیگری میبینند. خیلی چیز ها را که میگویند اصلاً غیر واقعی نمی دانند. آنها بیشتر امتحان میکنند ، مثل یک بازی که میخواهند بدانند چگونه میتوان واقعیت را با غیر واقعیت عوض کرد. متخصصان در این باره معتقدند که بچهها برای بزرگ شدن به این بازی ها نیاز دارند والدین نباید برای دروغهای کوچک زود عصبانی شوند بلکه باید بیشتر گوش کنند و ببینند واقعیت چیست؟یش دبستانیها هنوز مرز بین واقعیت و تخیل را به خوبی تشخیص نمی دهند ، بنابراین داستانهایی را میگویند بدون اینکه قصد دروغگویی داشته باشند. اما اگر کودکان دبستانی که فرق بین تخیل و واقعیت را میفهمند دروغ بگویند مسئلهساز است که باید مورد بررسی قرار گیرد.
• چرا بچهها دروغ میگویند؟
دلایل زیادی وجود دارد که کودکان مرتکب دروغگویی می شوند. آنها ممکن است از نتیجه کاری که انجام دادهاند بترسند، و یا میدانند که والدین آنها اجازه انجام آن کارها را نمیدهند. همچنین اگر کودکان از راستگویی سودی نبرند به جایش دروغ میگویند. برای مثال اگر کودکی واقعیت را بگوید ولی به شدت و به طور ناخوشایندی تنبیه شود سبب میشود که او برای اجتناب از تنبیه دروغ بگوید. اگر کودکان مشاهده کنند که والدین از دروغشان سودی بردند آنها هم احتمالاً دروغگویی را پیشه کار خود قرار خواهند داد.کودکان ممکن است برای جلب توجه و از اینکه مورد قبول دیگران قرار گیرند و دیگران آنها را بپذیرند مثلا بچه ای میگوید : از فاصله زیادی در استخر شیرجه زده است. او دروغ میگوید چون میداند پدرش از بچههای با دل و جرأت خوشش میآید.دروغهای اغراقآمیز، معمولا بعد از ورود به دبستان دیگر ادامه نمییابد و یا بعد از اینکه چند باری دروغشان لو رفت دیگر دروغ نمیگویند.
• چگونه میتوان از دروغگویی کودکان جلوگیری کرد؟
باید مشکل با کودک در میان گذاشته و با او صحبت شود. زمانیکه هم کودک و هم والدین آرام هستند، برای او توضیح داده شود که دروغگویی کار ناپسندی است و او فوراً باید دست از این کار بردارد. این صحبت نباید بلافاصله بعد از گفتن دروغ باشد. صبر کنید تا همه آرام شوند (از عصبانیت خارج شوند)
مسئله را برای او توضیح دهید. به طور خلاصه و در آرامش به کودک از تاثیرات دروغگویی بگویید و چرا شما فکر میکنید که مسئله دروغگویی مسئلهای مهم است. مثلاً گفته می شود:" شما دروغ میگویید من از شما عصبانی و ناامید هستم و دیگه برام خیلی سخت میشه تا چیزهای دیگری که میگویی را قبول کنم. اگر به دروغگویی ادامه دهی هیچکس به شما اعتماد نخواهد کرد."
نظر کودک را بخواهید. از کودک بخواهید که چرا احساس کرده است که باید دروغ بگوید. بسیاری از بچهها حرف زیادی برای گفتن ندارند. و بعضی دیگر بهانه آورده و دیگران را مقصر میدانند. به او فهمانده شود که دوست دارید او فردی راستگو بوده و در هر صورت و شرایطی باید حقیقت را بازگو نماید.
• چگونه کودک را به راستگویی تشویق کنیم؟
به کودک فرصت داده شود تا حرف راست را بگوید. گاه گاهی از کودکتان در مورد مسایلی که خود میدانید سئوال نمایید و خیلی سریع واقعیتها را بپرسید و سئوال این چنینی (آیا اتاقت را مرتب کردی؟ آیا تکلیف را انجام دادی؟ آیا حیاط را تمیز کردی؟) به این طریق کودکتان راستگویی در مورد کارهایی که انجام داده را تمرین میکند. شما هم فوراً متوجه میشوید که کودکتان راست می گوید به خاطر اینکه شما از قبل کارها را چک کرده بودید.
اگر کودک حرف راست را بازگو کرد تشویقش کنید. مثلاً گفته شود: "متشکرم از اینکه حرف راست گفتی بدون توجه به اینکه آیا کودکتان کاری را که از او خواسته اید انجام داده اند یا نه مهم بازگو کردن چیزی که وجود دارد. هدف از تشویق گفتن واقعیت میباشد. "
• چگونه دروغگویی را کنترل کنیم؟
اگر حدس می زنید کودک تان به شما دروغ میگوید، برای جلوگیری از آن اقدام کنید. البته نا گفته نماند ، ممکن است نتوانید ثابت کنید که بچهتان دروغ گفته است. اول دروغ را بررسی کنید، سپس مسئلهای که منجر به این دروغگویی شده و عواقب مناسب برای هر دو عمل را فراهم کنید. با کودک در مورد مشکل دروغگویی و عواقب آن صحبت کنید. اگر او راست را نگفته است. مسئله را شرح دهید. برای مثال می گویید، شما واقعیت را به من نمیگویید. شما حیاط را تمیز نکردید به خاطر همین تا شب حق تلویزیون تماشا کردن ندارید. یا اگر قرار بوده عصر او را به پارک یا جایی ببرید او را محروم می کنید.
نتایج مناسب شامل محروم کردن از فعالیتی است یا گرفتن امتیاز انجام کاری برای مثال: اگر لباس ورزشی پاره شده اش را در اتاقش مشاهده کردید و فرزندتان در مورد اینکه چطور این لباس پاره شده دروغ میگوید. عاقبت این دروغگویی اینست که بقیه روز از نگاه کردن به تلویزیون یا هر چیز خوشایند دیگری محروم شود. نتیجه منطقی دیگر برای میتواند این باشد که مثلاً مقداری از پولش را برای خرید لباس استفاده کند.
مدت زمانی طول میکشد تا کودکان یاد بگیرند به جای دروغ گفتن راست بگویند. میتوانید با کودک خود قرار بگذارید تا دیگر دروغ نگوید. اگر مشکل ادامه یافت بهتر است با متخصین این امر مشورت کرد.
• اقدامات کلیدی
توضیح دهید که چرا دروغگویی مسئله است.
به کودکتان بگویید دست از دروغگویی بردارد.
فرصتهایی را بری کودکتان ایجاد کنید تا راستگویی را تمرین کند.
اگر کودکتان حرف راست را گفت مورد تشویق قرار دهید.
اگر فرزندتان دروغ گفت از عواقب منطقی استفاده کنید.
اگر فرزندتان به دروغگویی ادامه داد روشهای زیر میتواند مفید واقع شود.
برای کودکتان توضیح دهید که اگر دروغ نگوید امتیاز میگیرد.
با فرزندتان قرارداد کتبی ببندید هم شما و هم فرزندتان امضاء کنید و در آن قرارداد به کارهایی که از فرزندتان انتظار میرود انجام دهد پاداش منظور کرده و عواقبی که به دنبال آن کارها دارد ذکر شود.
به فرزندتان بگویید که نمرهها قابل تغییر است. بعضی از کارها پاداش روزانه و بعضی پاداش هفتگی دارد. تصمیم بگیرید که بعد از اکتساب چند نمره پاداش داده شود.
پاداش مورد نظر چه چیزی میتواند باشد.جدولی تشکیل دهید که نمرههای به دست آمده در آن ثبت شود. جدول را در جایی نصب کنید که هم برای شما و هم برای کودک به آسانی قابل رویت باشد. مثل قراردادن روی یخچال.
هر روزی که کودک واقعیت را گفت و دروغ نگفت بر روی جدول نمرهای بگذارید. به خاطر داشته باشید که کودک را به خاطر راستگویی مورد تشویق قرار دهید.
در پایان زمان تعیین شده، نمرههایی را که کودک شما به دست آورده را بشمارید، اگر به هدف تعیین شده رسید به او پاداش دهید.
false
true
false
true